لزوم مقابله با خام فروشی های پنهان و آشکار در سبد صادراتی کشور

قیمت گذاری دستوری بلای جان تولید است / با صنعت آشتی کنید
19 بهمن 1399
صادرات نیم میلیارد دلاری ایران در ۴۲ سال قبل امروز به ۴۰ میلیارد دلار رسیده است
2 اسفند 1399

لزوم مقابله با خام فروشی های پنهان و آشکار در سبد صادراتی کشور

خبرگزاری تسنیم جمعه 17 بهمن 99 : یک کارشناس اقتصادی با تاکید بر لزوم مقابله با خام فروشی های پنهان و آشکار در سبد صادراتی کشور گفت: رویکرد ایران برای مدیریت منابع باید مبتنی بر اولویت فرآوری و صد البته حفظ سبد صادراتی نفت باشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمد ابوالمعصوم، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه، معتقد است که در مبحث پیشگیری از خام‌فروشی برخی از مهم‎‌ترین زمینه‌های این بحث از جمله موضوعی که او نامش را «انرژی فروشی» گذاشته است، کمتر بررسی و مطرح شده است. او در این گفت‌وگو با بسط این مبحث و ارائه مثال‌هایی از مصادیق خام فروشی پنهان و آشکار، تاکید می‌کند که اولویت اقتصادی کشور باید مبتنی بر توسعه فراوری‌ها باشد اما افزون بر این باید با حفظ سبد صادراتی کشور در نفت و گاز، فرصت اثرگذاری بر معادلات جهانی درا ین حوزه را نیز حفظ کرد.

آقای دکتر آیا اقتصاد ایران ظرفیت فراوری مواد خام و پیشگیری از خام فروشی منابع را دارد یا خیر؟ از این جهت چنین پرسشی را مطرح می‌کنم که سال‌هاست به رغم تاکیدهای مداوم کارشناسان و به ویژه رهبر معظم انقلاب، این امر محقق نشده است.

پرسش مهمی است. صدالبته برای پاسخ به چنین پرسشی باید مقدماتی را هم مطرح کرد. ببینید! ایران نه فقط در منابع نفت و گازی که احتمالا مد نظر پرسش شماست، بلکه از نظر ذخایر مس، سرب، روی، نمک، گچ، گوگرد، آهن، اورانیوم، آلومینیوم ، سنگ‌های تزئینی و … نیز در صدر برترین کشورهای جهان قرار دارد. تاکید بر جلوگیری از خام فروشی، این بخش از منابع را نیز شامل می‌شود. اما نکته این است که فراهم نبودن مواردی همچون آب صنعتی، انرژی مورد نیاز برای بخش تولید، فقدان شبکه گسترده حمل‌ونقل و امثال آن جلوی رشد صنایع را پیرامون این منابع گرفته و خام‌فروشی را به یک راهکار شایع تبدیل کرده است. راهکاری که صدالبته نیازی به برنامه‌ریزی فرایندمدار، پیچیده و آینده‌نگر ندارد. طبیعی هم هست که دولت‌ها برای دسترسی به درآمد بیشتر در زمان کم‌تر، دست به دامن خام فروشی می‌شوند. اما این تنها یک بخش مساله است. شاید به تعبیر بهتر، این همان بخشی از کوه یخ است که به چشم می‌آید و بخش بزرگ‌تر آن پنهان است.

منظورتان قاچاق است؟

خیر! منظورم صادرات رسمی منابع انرژی است. مدتی است خواسته یا ناخواسته چرخشی معنادار به سمت انرژی فروشی در محصولات داریم به طوری که بارها دیده‌ایم منابع آبی تحت عنوان محصولات کشاورزی با هزینه‌های بسیار کم به سوی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس سرازیر شده و می‌شود.

یا از آن جالبتر مسابقه‌ای است که در چند سال اخیر برای فروش بیلت‌های آهن، مس، روی، آلومینیوم وکلینکر سیمان و … گسترش پیدا کرده. این محصولات هم پیش از آن که تبدیل به محصول با ارزش افزوده بالا شود، از مرزهای کشور خارج می‌شود.

در یک نمونه از این حرکت عجیب و غریب ، کلینکر سیمان که هزینه بالای فراوری دارد، با قیمت پایین به سایر کشورها صادر می‌شود. مقاصد صادراتی با تبدیل این محصول به سیمان در یک فرایند نسبتا ارزان، درآمدهای بسیار زیادی برای خود ایجاد می‌کنند.

مثلا کشور سنگاپور با داشتن 722 کیلومتر مربع مساحت که نصف جزیره کیش ما است و با 5 میلیون نفر بیش از دو برابر ما ارزش صادراتی ایجاد کرده است.

به طور کلی با این مقدمه خواستم درباره پرسش شما بگویم که تاکید بر جلوگیری از خام‌فروشی به این معنی نیست که از فردا دیگر نفت نفروشیم، گاز نفروشیم. یا به یکباره تصمیم بگیریم که خیلی دیگر از منابع زمینی و زیرزمینی و … را نفروشیم. بخش مهم‌تر این تاکید آن است که زیرساخت‌ها را برای فراوری مواد خام ایجاد کنیم و توسعه بدهیم. این کار کار سختی است. هزینه‌بر و زمان‌بر است و چندان هم به چشم نمی‌آید که جنبه تبلیغاتی بالایی داشته باشد. متاسفانه دولت‌ها تمایل چندانی ندارند که چنین کارهایی انجام دهند.

به نظر شما چه برنامه‌ای برای تعدیل خام‌فروشی با همان چیزی که شما نامش را انرژی فروشی گذاشتید، و گذر به سوی صادرات فراوارده‌ها باید مورد توجه قرار گیرد؟

ابتدا باید مطالعه همه جانبه‌ای انجام شود و مختصات عملکردی و راهبردی کشور در طول بازه زمانی کوتاه‌مدت بررسی شود. این کار البته تا حدی در برنامه‌های پنج ساله توسعه انجام شده اما به این دلیل که اجرای این برنامه‌ها سال‌های سال به تعویق افتاده، نیاز داریم که این مطالعات را روزآمدسازی کنیم. البته در این مورد تجربه دیگر کشورها هم بسیار یاری رسان است.

من تجربه چند کشور را برای شما می‌گویم. مثلا در استرالیا طی 30 سال اخیر چندین معدن بسیار بزرگ با هدف صادر کردن تمام محصول احداث شده است. ذخیره مواد معدنی در این کشور، فراوان، قیمت تمام‌شده بسیار پایین و سیاست‌های تولیدی و صادراتی دولت به‌شدت حمایتی است. از طرفی، جمعیت آن پایین و بیکاری هم کم بوده که به تبع آن خام‌فروشی مواد معدنی در این کشور به صرفه است. اما در کشور دیگری مانند آمریکا، آنقدر بازار مصرف داخلی بزرگ است و صنایع معدنی خودشان آن‌قدر مواد خام معدنی را استفاده می‌کنند که عملا نیازی به برون‌نگری ندارد. ژاپن از طرف دیگر، آن‌قدر ذخیره معدنی کمی دارد که مواد اولیه را تا آخرین مرحله ممکن فرآوری کرده و سپس آنها را صادر می‌کند. آلمان نیز مواد اولیه‌ای را که خودش دارد تا جایی که ممکن است فرآوری کرده و سپس صادر می‌‌کند.

ما هم در ایران استانداردهای خودمان را برای تنظیم و اجرایی کنیم. چنان که رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای دولت گفتند، بازار جهانی نفت، اصولا بازار قابل اعتمادی نیست و به یک اشاره زیر و زبر می‌شود. در واقع خام فروشی یعنی دلخوش کردن کشور به این بازار مکاره. طبیعی است که چنین کاری عقلانی نیست. به نظر می‌آید که رویکرد ایران برای مدیریت منابع باید مبتنی بر اولویت فرآوری و صد البته حفظ سبد صادراتی نفت باشد. حفظ سبد فروش به معنای حفظ دایره روابط با کشورهای عضو اوپک و البته حفظ دامنه تاثیرگذاری در این بازار است.