خبرگزاری فارس پنجشنبه 18 آذر 95 : در کشور ایران با وجود اسناد بالادستی قابل اتکا و کارشناسی، بعضاً مشکلات زیادی در تحقق اهداف برنامه وجود دارد و به رغم تدوین 5 برنامه توسعه و برنامههای جامع صنایع، هنوز مشکلات فراوانی در صنایع وجود دارد.
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، وجود نقشه راه و تهیه اسناد بالادستی یکی از مهمترین مراحل قدم گذاشتن در نیل به هدف تحقق توسعه صنعتی در کشورها است و در این میان، نقش دولت و وزارت خانههای در تدوین اهداف، برنامهها و خصوصاً صدور مجوزها نقش بسیار مهمی است که رهاورد آن ادامه حیات صنعت، جلوگیری از بروز رکود و تنظیم بازارهای وارداتی و صادراتی است.
در کشور ما با وجود اسناد بالادستی قابل اتکا و کارشناسی، بعضاً مشکلات زیادی در تحقق اهداف برنامه وجود دارد و به رغم تدوین 5 برنامه توسعه و برنامههای جامع صنایع، هنوز مشکلات فراوانی در تناسب زنجیره تولید، ایجاد ظرفیتهای مازاد و کنترل بازارها وجود دارد.
*صنعت فولاد و معضل زنجیره تأمین
صنعت فولاد در کشور از دیر باز به دلیل وجود گاز ارزان و منابع سرشار سنگ آهن مورد توجه سیاست گذاران کشور به عنوان پیشران صنعت بوده است و در طی 20 سال اخیر، توسعه این صنعت با تمرکز بر تولید با روش احیای مستقیم و تکمیل زنجیره تولید از سنگ آهن تا انواع ورقهای فولادی و لوله در دستور کار قرار گرفته است.
به همین منظور، سازمان توسعه صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) به نمایندگی از وزارت صنایع سابق و صنعت، معدن و تجارت کنونی متولی برنامه ریزی، احداث و توسعه صنایع فولادی و تکمیل زنجیره تولید مرتبط با آن شد.
در این بین اما به دلیل عملکرد ناموفق ایمیدرو و صدور مجوزهای فراوان در پایین دست، زنجیره تولید فولاد با عدم توازن گسترده مواجه شده است و بر اساس گزارشهای اعلامی ایمیدرو، ظرفیت اسمی تولید فولاد در کشور تا پایان سال 94 بیش از 23.7 میلیون تن اعلامشده که در قیاس با ظرفیت اسمی سال قبل، 1.2 میلیون تن افزایش را نشان میدهد.
در بخشهای بالادستی نیز در سال گذشته به رغم افتتاح 13.3 میلیون تن طرح جدید کنستانتره، تنها یک میلیون تن به ظرفیت گندله کشور اضافهشده و این اتفاق موجب عدم تعادل در زنجیره تولید فولاد و افزایش ظرفیت خام فروشی کشور میشود که هیچگونه تناسبی با ماهیت اقتصاد مقاومتی ندارد.
مشکل اصلی صنعت فولاد کشور در طی یک دهه اخیر عدم توجه بهتناسب زنجیره تأمین از معدن تا بازار نهایی بوده و همین عدم سیاستگذاری مناسب در کنار مشکلات تحریم باعث شده که از یکسو، در بخش سنگآهن، خام فروشی تشدید شده و از دیگر سو، صنایع پاییندستی مجبور به واردات فولاد خام از خارج شوند و ارزشافزوده اصلی تبدیل سنگآهن به فولاد خام به دلیل عدم سرمایهگذاری مناسب در این حوزه، از اقتصاد کشور دریغ شده است.
*رونمایی از آخرین برنامه جامع فولاد در چین
اهمیت موضوع کنترل صدور مجوز و ایجاد تناسب در میزان تولید در بخشهای مختلف زمانی خود را نشان میدهد که مشاهده میشود در کشورهای بزرگ فولادساز جهان نظیر چنین، چگونه برنامههای جامع صنایع تدوین شده و با اتکا به تحقیق و توسعه، به روز میشوند.
وزارت صنایع و فناوری چین MIIT دو هفته قبل استراتژی صنعت فولاد این کشور تا سال 2020 را ابلاغ نموده که حاوی نکات بسیار مهمی برای سیاست گذاران صنعت فولاد ایران است. بر اساس این گزارش، تولید فولاد خام سال 2020 این کشور باید در محدوده 750 الی 800 میلیون تن باشد که به معنای کاهش حداکثر 72 میلیون تن نسبت به سال 2014 است.
مصرف فولاد چین در سال 2020 باید بین 650 الی 700 میلیون تن باشد که به معنای 60 میلیون تن کاهش نسبت به سال 2013 است.
ظرفیت تولید فولاد خام سال 2020 برابر با هزار میلیون تن خواهد بود که نیاز به کاهش 130 میلیون تنی نسبت به سال 2015 دارد.
بخش مهم این گزارش، تأکید بر ادغام واحدهای فولادسازی است و تأکید شده این کار باید به گونهای صورت پذیرد که سهم 10 شرکت فولادسازی از تولید فولاد چین در سال 2020 معادل 60 درصد کل تولید باشد و این عدد در سال 2015 این رقم 34.2 درصد بود.
با هدف رشد بهرهوری، واحدهای کوره بلند کمتر از 400 مترمکعب ظرفیت و کورههای قوس الکتریکی با ظرفیت کمتر از 30 تن تعطیل و تخریب میشود و مجوز احداث واحد فولادسازی جدید در کنار دریا صادر نشده و واحدهای فولادساز داخل کشور، بایستی طرحهای توسعه خود را با واحدهای در حال توسعه کنار دریا ادغام کنند.
تحقیق و توسعه و افزایش سهم آن در صنعت فولاد از جمله محورهای این برنامه است و مقرر شده سهم تحقیق و توسعه صنعت فولاد از یک درصد فروش به 1.5 درصد افزایش یابد.
فولادسازان چینی تشویق میشوند تا طرحهای توسعه خود را به خارج از چین منتقل کرده و ضمن خرید شرکتهای توزیع فولاد در کشور هدف، سرمایه گذاری کنند.
ضریب تولید به ظرفیت از رقم فعلی 70 درصد به 80 درصد افزایش میابد و مصرف انرژِی 10 درصد و آلایندگی 15 درصد نسبت به سطح سال 2015 کاهش میابد و سرانه تولید فولادسازان به ازای هر پرسنل به هزار تن افزایش میابد. (رقم فعلی 514 کیلو است).
*لزوم بازنگری در برنامهها و روشهای اجرایی
تأکید بر موضوعاتی همچون کاهش تولید مازاد، عدم صدور مجوز و ایجاد طرحهای توسعه جدید در هنگام وجود مازاد عرضه، ادغام واحدهای کوچک در واحدهای بزرگ، افزایش سرانه تحقیق و توسعه و افزایش بهرهوری نیروی کار در حالتی صورت گرفته که در اغلب این موضوعات در اسناد بالادستی کشور نظیر سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی وجود دارد اما انحراف در اجرای آن موجب شده برای مثال سرانه تولید در فولادسازان بزرگ کشور بین 200 الی 500 تن به ازای هر نفر باشد و یا بدون توجه به تولید بالادست، مجوزهای فراوانی صادر شود.
از این رو برای نجات صنعت فولاد و جلوگیری از اتلاف منابع آبی، انرژی و معدنی کشور باید با بازنگری در برنامه جامع فولاد و همچنین روشهای اجرای آن، الگوهای جهانی نظیر الگوی سیاست گذاری چین را در صنعت فولاد کشور عملیاتی کرد.